۵/۵ - (۱ امتیاز)

تقویت حافظه و ورزش در کنار محاسبه ذهنی

در این مقاله به داستان زندگی یکی از محققان عصب شناس که در زمینه تقویت حافظه و ورزش در کنار محاسبه ذهنی تجربه فوق العاده ای داشته می پردازیم:

چه میشود اگر به شما بگویم چیزهایی هستند که الان می توانید(تقویت حافظه و ورزش در کنار محاسبه ذهنی ۱ ) با انجام انها یک تاثیر مثبت و فوری روی مغزتان که شامل حوصله و تمرکزتان میشود داشته باشید.
و چه میشود اگر بگوییم این تاثیرات مشابه می توانند در حقیقت برای مدتی طولانی باقی بماند و مغز شما را از شرایط مختلف مثل افسردگی و بیماری الزایمر و یا زوال عقل مراقبت کنند
انجامش میدهید.

بله دارم در مورد تاثیرات قدرتمند فعالیت های جسمی صحبت میکنم به طور ساده ای تکان دادن بدنتان مزایای فوری و طولانی مدت و ایمن برای مغزتان داره که میتنواند برای مابقی زندگیتان باقی بماند.

خب کاری که میخواهم امروز به عنوان یک پروفسور اعصاب انجام بدهم این است که داستانی در مورد طریقه استفاده از فهم عمیق از علم اعصاب برایتان بگویم که اساسا آزمایش هایی روی خودم انجام دادم که باعث شد به علمی پایه ای دست پیدا کنم که چرا امروزه ورزش کردن در کنار محاسبات ذهنی دگرگون کنننده ترین چیزی است که میتوانید برای مغزتان انجام دهید.
حالا به عنوان یک عصب شناس میدانم مغز های ما که چیزی است که الان در سر های ما قرار دارد پیچیده ترین ساختار شناخته شده توسط بشر است.
اما این یک چیز است که درمورد مغز میگویم و چیز های دیگر هست که ببینیم خب این یک مغز واقعی و محافظت شده از انسان است و قرار است که دو منطقه کلیدی که قصد داریم امروز در مورد آن ها صحبت کنیم را نشان بدهد.

تقویت حافظه و ورزش در کنار محاسبه ذهنی
اولین منطقه قشر لوب پیشانی است دقیقا پشت پیشانی شما برای چیز هایی مثل تصمیم گیری و تمرکز و توجه و شخصیت تان مهم و ضروری است
دومین منظقه ی کلیدی در لوب گیجگاهی واقع شده است شما دولوب گیجگاهی در مغزتان دارید.
چپ و راست و در عمق لوب گیجگاهی یک ساختار کلیدی و ضروری برای توانایی شکل دادن و حفظ کردن حقایق،محاسبات و اتفاقات جدید در حافظه بلند مدت وجود دارد و ان ساختار هیپوکمپوس قسمتی از لیمبیک نامیده میشود.
چطور است که اتفاقی که برای یک لحظه به طول انجامیده مثل اولین بوسه تان یا لحظه ای که اولین فرزندتان متولد شده خاطره ای را شکل میدهد که مغزتان را به مدت یک عمر دچار تغییر میکند.
این چیزی است که میخواهم بدانم میخواستم شروع کنم و فعالیت یکی از سلول های مغزی در هیپوکمپوس را هنگامی که موضوعات در حال شکل دادن. خاطرات جدید بودند را ثبت کنم و یا کار با چرتکه در آموزش ریاضی به روش یوسی مس….
ضرورتا تلاش کنم و رمزگشایی کنم از اینکه ان انفجارات مختصر الکتریکی که از برقراری ارتباط نورون ها باهم ایجاد میشود چگونه ان انفجارات مختصر به ما اجازه میدهد یک خاطره جدید را شکل بدهیم
یا اینکه ندهیم اما در سال های اخیر چیز های بسیار غیر معمولی در علم انجام داده ام به عنوان یک پروفسور اعصاب تصمیم گرفتم به کلی برنامه تحقیقاتم را تغییر بدهم.
چون با چیزی مواجه شدم که شگفت انگیز بود با پتانسیل این که بسیاری از زندگی هایی را که باید مطالعه کنم را تغییربدهد من تاثیرات دگرگون کننده ورزش و محاسبات ذهنی با چرتکه را بر روی مغز کشف و تجربه کردم و ان را به شیوه ای کاملا تصادفی انجام دادم.
در حقیقت در اوج کارهایی که انجام میدادم بردم اطلاعات به ذهنم می رسیدند در حال معروف شدن برای تمامی این کارها در رشته ام بودم و
داشت عالی پیش میرفت از نظر علمی عالی بود اما وقتی سرم را از ازمایشگاهم بیرون اوردم متوجه چیزی شدم من هیچ زندگی اجتماعی نداشتم
وقت زیادی را برای گوش دادن به ان سلول های مغزی در یک اتاق تاریک و تنهایی صرف میکردم هرگز بدنم را هم حرکت نمیدادم ۱۲ کیلو اضافه کرده بودم و در حقیقت سالهای زیادی طول کشید بود تا متوجه ان بشوم در واقع سیاه بخت بودم و نباید می بودم.
تنهایی رفتم به قایق رانی در رودخانه چون هیچ زندگی اجتماعی نداشتم و برگشتم فکر کردم .اوه . خدای من من ضعیفترین شخص در ان مسافرت بودم با یک نتیجه برگشتم .
گفتم هرگز قرار نیست احساسی مثل ضعیفترین شخص در یک قایقرانی رودخانه داشته باشم و ان چیزی بود که باعث شد به ان باشگاه بروم و با رفتن به تمام کلاس های باشگاه روی
شخصیت درجه یک خودم تمرکز کنم همه چیز را تجربه کردم به کلاس های کیک بوکس و رقص یوگا و ایروبیک رفتم و
در ابتدا خیلی سخت بودند اما چیزی که متوجه شدم این بود که بعد از هر تمرین سنگین و معرقی که انجام میدادم حالت خیلی خوب و مضاعفی داشتم و
این چیزی بود که من را وادار به باشگاه رفتن میکرد بسیار خب. احساس قدرتمند شدن میکردم.
احساس بهتری داشتم حتی ان ۱۲ کیلو راهم سوزاندم و حالا به سرعت یک سال و نیم است که این برنامه ورزش منظم را دارم و چیزی را فهمیدم که واقعا باعث برخاستن و نوجه کردنم شد.
در کنار آن به تمرین محاسبات ذهنی و یادگیری کار با چرتکه پرداختم و یکی از دوستانم که در یوسی مس تدریس می کرد در هفته سه ساعت برای یادگیری کار با چرتکه و آشنایی من با یوسی مس وقت می گذاشت. و این موضوع در خلاقیت و تمرکز و اعتماد به نفس من تاثیر به سزایی داشت.
روی میزم نشسته بودم و یک پروزه تحقیقاتی را مینوشتم . و یک فکر به ذهنم خطور کرد که قبلا هرگز فکرش را هم نکرده بودم و ان فکر این بود هی .
امروز پروزه های تحقیقاتی خیلی خوب پیش میره و همه ی دانشمندان اره همه ی دانشمندان میخندیدند وقتی که ان را میگفتم چون که پروزه ها هیچ وقت خوب پیش نمیرفت .

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *